امروز نوبت سونو داشتم برای تشکیل قلب نی نی،نوبتم شد رفتم داخل خانوم دکتر گفت چندماهته گفتم هشت هفته گفت نه کوچیکتره 6 هفته و 1 روزه،یه کمی ترسیدم یواش گفتم قلبش تشکیل شده گفت بله قلبش میزنه خوشحال شدم خدایا شکرت انءشالله قسمت همه منتظرا بشه الهی امین،به حساب خودم باید 7 هفته و 1 روز باشم ولی سونو ی هفته کوچیکتر نشون داد..رفتم آزمایشگاه جواب آزمایشم آماده نبود انشالله دیگه 3 شنبه میرم برای جوابش و روز 4 شنبه هم میبرم همراه با سونو نشون دکترم میدم..

فردا بعد ظهر میریم خونه پدر شوهرم به خاطر عید قربان چون گوسفند قربانی میکنن خونه مامانم گوسفندقربانی دارن ولی نمیشه برم چون مادرشوهرم ناراحت میشه و دوست داره دوشنبه ما خونشون باشیم

همیشه ماه شهریور دوست داشتم و همچنین ماه مهر رو چون از گرما متنفرم و عاشق پاییز و سرمام،البته ناگفته نمونه موقعه که محصل بودم عاشق تابستان بودم و متنفر از ماه مهر  چون  باید از مادرم جدا میشدم به خاطر مدرسه رفتن و فقط 5 شنبه جمعه ها میرفتم پیش خانواده...هوا چه خنک شده الان رفتم تو تراس یه باد خنکی میومد آدمو مست میکرد قشنگ حس میشه که فصل زیبای پاییز در راه خدایا شکر به خاطر تنوع فصلها..

دیروز به همسری گفتم به خواهرت همونی که مجرده رنگ بزن و بهش بگو به خواهرت بگه که باردارم ،امروزخواهراش زنگ زدن تبریک گفتن و خیلی خوشحال بودن و کلی شفارش کردن که کاراینا نکنم و چیز سنگین بلند نکنم منم گفتم برام دعا کنین و گفتن توکل به خدا انشالله که سالمه...اصلا میل به غذا خوردن ندارم و اشتهام کور شده تا یه کمی غذا میخورم فورا سیر میشم ولی همش دوس دارم میوه و آب بخورم..الان یکی از خواهر شوهرام خونمونه بهم میگه گلابی بخور تا بچه خوشگل شه!!امروزم عصری میخوام برم دکتر البته اگه بهم نوبت بده چون هر چی زنگ میزنم جواب نمیده..باید یه آزمایش قند و تیروئید هم انجام بدم چون قبلا هم قند داشتم هم تیروئید..


بعدا نوشت:

دیروز ظهر رفتم دکتر برام آزمایش قند و تیرویید نوشت سونو هم برای یه هفته دیگه  نوشت،امروز صبح رفتم آزمایش انجام دادم منتهی جوابش 22 حاظر میشه که اون روزم تعطیله. میترسم میگم نکنه تیروئید داشته باشم و دیر بشه و نی نی یه چیزش بشه،برای شنبه هفته آینده هم نوبت سونو گرفتم انءشالله که بهترین آهنگ زندگیم رو بشنوم و قلبش به خوبی بزنه ..



دکتر گفت باید عدد بتا دوباره تکرار بشه دیروز رفتم آزمایش دادم امروز جوابش گرفتم خداروشکر دوبرابر شده بود یعنی از 296 شده 626 خدایا شکرت و ازت یاری میخوام و بهم ببخش این نی نی رو ،تو هفته آینده هم میرم. پیش دکترم برای مراقب از بارداری..

برای دل ناآرام مرضی  دعا میکنم دوستان شماهم براش دعا کنین خیلی محتاج دعاس دعا کنین دلش آروم شه..مرضی خیلی برات ناراحت شدم نمیدونم چی بگم خدا خودش کمکت کنه

امروز سالروز فوت دختر عزیزمه، عزیز دل مادر میدونم الا دیگه بزرگ شدی و خانوم موهاتم حتما کلی بلند شده همه عاشق موهات شدن حتی تو بیمارستان به مو خوشگل معروف بودی موی مشکی بلند همه همه پرستاران عاشقت بودن هم از خوشگلی و از خوش خنده بودن همه رو جذب خودت کردی با وجو د اون مریضی سخت همیشه خنده رو بودی،دلم خیلی برات تنگ شده غزل مهربونم عزیز دلم همیشه میام سر مزارت و باهات کلی حرف میزنم آخرین  باری که اومدیم 10 روز پیش 5 شنبه هفته قبل بود که ازت خواستم از خدا برام یه فرشته مث خودت از نوع سالمش بخوای و خدا در حقمون لطف کردو جواب مارو  و دقیقا در سالروز آسمانی شدن شما دادو میدونم الان شماهم کلی خوشحالی برای این خبر خوب،دختر عزیزم هیچ وقت اون لحظه آسمانی شدنت یادم نمیره که بابای چکار میکرد برای پر پر شدنت کل صورتش به خاطر رفتنت  زخم کرد ..غزل مهربونم از خدا بخوا این تو دلی مامان سالم سالم باشه که هم شما خوشحال بشی هم ما ،غزل عزیزدل مامان و بابای ،دلمون کلی برات تنگ شده برای صورت ماه و معصومت دوباره مث همیشه بعضی موقعه ها به خوابم بیا..

قربون حکمت خدا برم دقیقا تو همین روز فرشته ام رو ازم گرفت بعد دو سه سال باز تو همین روز یه فرشته بهم هدیه داد خدایا راضیم به رضایت هر چه خیر و صلاحه جلو راهم قرار بده و این راه پایان خوشی داشته باشه