یلداتون مبارک... ما هر سال شب یلدا خونه خودمون نبودیم یا خونه داداش رفتیم یا خونه برادرشوهرم خانواده خودم و همسری هم شهرستانه نمیتونیم بریم امسال هم نمیشه بریم خونه داداشم چون انتقالش دادن گیلان و نمیشه رفت خونه برادرشوهرمم نمیشه بریم جاریم سرما خورده میترسم سرماش و من بخورم به این خاطر امسال منو همسری خونه خودمون شب یلدا رو مگذرونیم انءشالله دلمون خوش باشه و تنمون سالم و سال دیگه شب یلدا کنار پسری باشیم انشالله زن و شوهرای که امسال دونفره هستن سال دیگه برای یلدای96 سه نفره باشه الهی امین...اگه خدا قسمت کنه و صلاح بدونه قراره به امید خدا خونه بخریم یه خونه رو دیدیم مناسب به صاحبش گفتیم،دوسه روز دیگه خبرمون میکنه خدایا اگه قسمته و صلاحمون درشه بخریمش و صاحبش راضی باشه..و خدایا همه مستاجرارو صاحب خونه بشن..


امروز زنگ زدم خونه مادرشوهرم یه احوالی ازشون بگیرم خیلی کم زنگ میزنم همیشه همسری زنگ میزنه یکی دوماه یه باری هم من زنگ میزنم ،امروز که زنگ زدم خواهر شوهرم جواب داد برای اینکه جواب سونو و اآزمایش اینا سالم بود خیلی خوشحال شدن و خداروشکر کرد بعد گوشی رو داد به مادرشوهرم، مادرشوهرم اینقد برای سلامتی نی نی مون دعا کرد پشت تلفن، مادرا خصوصا مادر شوهرم که سنشم بالاس یه جور خاصی و از ته دل دعا میکنه،اینقد دعاهاش به دلم نشست حس کردم همین لحظه خدای مهربون مستجاب میکنه دعاش رو در حق نی نی ام ..خدایا به عزمت و کرمت قسمت میدم  دعای مادرم و مادرشوهر و پدرشوهرم رو در حق من و همسرم و نی نی ام مستجاب کن الهی امین..بعد اینکه باهاش خداحافظی کردم دلم گرفت و زودی زنگ زدم حرم امام رضا (ع) و کلی گریه کردم و التماسش کردم و به جوادش قسمش دادم که دیگه دلم شکسته نشه و نی نی ام سالم و سلامت باشه...

مادرشوهرم کلی سفارشم کرد که زیاد شیرینی نخورم،میوه زیاد بخورم،و شیر و شیر برنجم زیاد بخورم..

جواب آزمایش. 24 ساعته رو بردم نشون دکترم دادم خداروشکر خوب بود و مشکلی نبود فک کنم دفع پروتئین 24 ساعته ام 60 بود که گفت مشکلی نیست خدایا شکرت که همیشه بهم نظر داری..الان تو هفته 20 هستم پسری قند عسلم هنوز درست حسابی تکون نمیخوره فقط موقعه ای که به پهلوی چپ دراز می‌کشم انگار یه چیزی تکون میخوره تو شکمم فک کنم پسر طلا باشه  ..قلب مادر بابای هم هر روز و همیشه که از سر کار میاد احوالت رو میپرسه و بوس بارونت میکنه هنوز نیومده پدرت عاشقت شده  و کلی باهت حرف میزنه دست میذاره رو شکمم و برات زیر لب دعا میخونه فک کنم آیه الکرسی میخونه انشالله که آیه های قرانی و آیه الکرسی حافظ و نگهدارت باشه

خدایا این لحظه های شیرین رو قسمت همه منتظرا بکن 

شنبه رفتم سونو انومالی قبل رفتن دل تو دلم نبود اینقد استرس داشتم قبل رفتنم به اتاق سونو نزدیک بود قلبم از سینه ام بزنه بیرون گفتم خدانکرده زبانم لال مشکل نداشته باشه رو تخت خوابیدم امام رضا (ع) رو به امام جواد (ع) قسم دادم که هیچ مشکلی نداشته باشه خانوم دکتر موقعه ای که دستگاه رو گذاشت رو شکمم گفت بچه چندمه گفتم بچه دوم،بچه اولم مشکل صفرا داشته و بعد چند ماه فوت شده گفت چقد بدشانس بودی از چند هزارتا بچه یکی مشکل صفرای مادرزادی پیدا میکنن و احتمال تکرارش خیلی خیلی کمه تا دستگاه رو گذاشت رو شکمم گفت نی نیت شازده پسره و گفت بچه اولت چی بود گفتم دختر بعد چند دقیقه گفت خداروشکر همه چی نرماله بعد از آخر که از رو تخت بلند شدم بهم گفت اینو به فال نیک بدون که حتی جنسیت این بچه ات هم با بچه اولت فرق داره و مطمئن باش سالمم هست این حرفش کلی بهم امید داد و یاد این آیه از قرآن افتادم (یَدُ اللهِ فَوقْ اَیْدیِهِمْ:خدا وقتی بخواهد غیر ممکن میشود ممکن)

دیروز هم رفتم پیش دکترم جواب آزمایش غربالگری دوم و سونو انومالی رو نشون دادم که همه چی خوبه ولی این ماه وزنم 3 کیلو اضافه شده بود برام آزمایش ادرار 24 ساعته نوشت که فردا باید برم تحویلش بدم 20 آذر یعنی شنبه جوابش حاظر میشه

امروز 18 هفته و 3 روزمه،طبق سونو 17 هفته و 4 روز،هفته دیگه باید سونوی انومالی و اسکن انجام بدم   دل تو دلم نیست برای دیدن تو دلیم چند روز یه تکونای خیلی کوچولو حس میکنم، مثلا مث حباب و نبض اونم طرف راست شکمم..شیکمم یه کوچولو بزرگ شده و همیشه دست روش میکشم و برای سلامتی خودش دعا میکنم و دعا میکنم قسمت همه مامانای منتظر بشه الهی امین..

چند وقته عجب هوس ترشی میکنم اصلا عجیب قبلا اصلا هیچ علاقه ای نداشتم به ترشی همسری هم شیشه شیشه ترشی میخره و من با لذت میخورم جاریمم ترشی انداخته قراره بهم بده..