شنبه رفتم جواب آزمایش ناشتای قندم رو نشون دکتر دادم خداروشکر 85 بود و گفت نرماله برای تیروئید هم ازش پرسیدم گفت نرماله،برای 20 روز دیگه هم برام سونوی و آزمایش غربالگری نوشته که باید اول آبان انجامش بدم که تا اون موقعه میشه 13 هفته و 3 روزم و طبق سونو باید غربالگری و انجام بدم...یکشنبه همسری شیفت بود رفتم خونه خواهری اونجا اشتهام خوب بود یه بشقاب غذا رو با اشتها میخوردم برگشتم خونه خودم به بدبختی نصف بشقابی رو میخورم اونم در مدت زمان نیم ساعت بیشتر!!نمیدونم چرا گرسنه ام نمیشه و دلم چیزی رو نمیخواد!!انءشالله اگه قسمت بشه بعد آزمایش غربالگری میخوایم یه سفر بریم قم پابوس حضرت معصومه(ع) قبلا نذر کردم هر وقت باردار بشم برم زیارتش...


شب ها چه طولانی شده،دوست دارم این شبهای طولانی رو..همسری چند روزه دیر از سر کار میاد چون همکارش رفته دوره کارهای اونم باید انجام بده الان خسته بودی خوابیده خدایا خودت نگهدار همسری جونم باشه که از همه لحاظ هوامو داره همه جوره شوهر خوب کم نعمتی نیست..تا حالا شنیدن و دیدن خانوم باردار یه خونه خودش ویار داشته باشه!!!من به خونه خودم ویار دارم تا خونه خودم هستم حالت تهوع دارم و هر چی میخورم بالا میارم ولی وقتی میرم خونه جاری یا خواهرم همچین سرحالم و با اشتها غذا میخورم همسری بنده خدا میگه یه مدت برو خونه مامانت یا داداشت ولی خودم وجدانم قبول نمیگنه همسری گناه داره تنها تو خونه کی براش غذا درست کنه کاش خونه مادرشوهرم یا مادر خودمم کرمانشاه بود حیف که نیست..راستی من تیروئید 3ونیم بود نشون دکتر دادم گفت نرماله ولی امروز تو نت خوندم تو بارداری باید زیر 2ونیم باشه خیلی ترسیدم میگم خدانکرده اتفاقی برا نی نی ام نیفته پس فردا آزمایش قندم رو باید ببرم نشون دکترم بدم ازش میپرسم ببینم چی میگه..خدایا این تو دلی رو که بهم دادی از همه لحاظ مواظبش باش و از همه لحاظ سالم باشه و به معجزه ات ایمان دارم که حتما سالمه


بعدا نوشت:دیشب یه خواب قشنگ دیدم، خواب دخترم جیگر گوشه ام رو دیدم خانوم شده بود برای خودش موهای بوری داشت ، صورت ماهش عین سفید برفی لباس قرمز خوش رنگی تنش بود بزرگ شده بود نزدیک 3 سال نشون میداد حرفم میزدمریضم نبود کامل حرفم میزد اینقد قشنگ صحبت میکرد همش تو بغلم بود و فشارش میدادم خواب قشنگی بود وقتی بیدار شدم از خواب کاش حقیقت بود و خواب نبود،دخترم اگه زنده بود اول آبان 3 سال تمام میکرد میرفت تو چهار سالگی..ولی مطمئنم این خواب بی ربط نبود و خدا این نی نی رو دیگه بهم میبخشه به معجزه خدا ایمان دارم ...

دختر داییم متخصص اطفاله بهش زنگ زدم گفتم تیروئید 3ونیم گفت نرماله معمولا بالای 5 خطرناکه و نیاز به درمان داره خوشحالم کرد،ولی برای قندم بهش گفتم، گفت 95 زیاده و باید رعایت کنم که بالاتر نره

امروز 9 هفته و 1 روزمه طبق سونو 8 هفته و 1 روز،حالم نسبت به قبل بهتره خداروشکر و اشتهام همچنان کور حس میکنم لاغر شدم دیروز خونه بابام خودمو وزن کردم همون وزن قبلی بود 65 کیلو، وزن کم کردن ماهای اول فک کنم طبیعی باشه


یه خبر خوب خداروشکر پسر عموم برای تربیت معلم قبول شد خدایا شکرت که هواش و داشتی خودت نگهدارش باشه،، چون زیاد وضع مالی شون خوب نیست خداروشکر  برای رشته خوبی قبول شده  و سر کار رفتنش تضمینی....

هوا چه سرد شده عاشق این ماه و این فصل و هواش و همچنین عاشق شب طولانیش 

یه هفته اس که حالت تهوع دارم هر چی میخورم بالا میارم از هیچی خوشم نمیاد اشتهام کور شده ناجور بارداری اولم اینجوری نبودم،این یعنی یه نشانه خوبه خدایا شکرت یعنی میشه معجزه ات رو ببینم...وقتی دورم شلوغ باشه حالم خوبه ولی تنهای تو خونه حالم بد میشه جاریم فهمیده امروز زنگ زد احوالم رو پرسید و گفت اگه حالت خوب نیست و نمیتونی غذا اینا درست کنی بیا خونه ما.... 

امروز صبح رفتم آزمایش ناشتای قند دادم این پودره خوردنش حالمو بیشتر خراب کرد خدا کنه بالای 95 نباشه

برای عید قربان رفتیم خونه مادرشوهرم، کلی بهم سفارش کرده که چی بخورم چی نخورم،بهم گفتم صبحانه اصلا چایی نمیخورم چون خوب نیست برای زن حامله،شیر و خرما و سیب زیاد بخورم غذاهای کنسروی اصلا نخورم  اصلا دانستانی داشتم باهاش صبحش که صبحانه خوردیم گفت نباید چایی بخوری چایی برام نذاشت به بدبختی خواهر شوهرم یه چایی بهم داد خخخخخ البته منم نصفشو خوردم(میگه چایی بچه رو سیاه میکنه)

از دیروز حالم خوب نیست کلا حالت تهوع دارم حس میکنم مسموم شدم ،دیروز دوبار گلاب به روتون بالا آوردم امروز یکم بهترم.. ظهرم نوبت دکتر دارم جواب آزمایش و سونو رو باید ببرم نشون بدم


بعدا نوشت:خداروشکر تیروئیدم نرمال بود یه خورده قندم بالا س، قندم95 بود..برای حالت تهوع هم بهم قرص ب 6 داد