دکتر گفت باید عدد بتا دوباره تکرار بشه دیروز رفتم آزمایش دادم امروز جوابش گرفتم خداروشکر دوبرابر شده بود یعنی از 296 شده 626 خدایا شکرت و ازت یاری میخوام و بهم ببخش این نی نی رو ،تو هفته آینده هم میرم. پیش دکترم برای مراقب از بارداری..

برای دل ناآرام مرضی  دعا میکنم دوستان شماهم براش دعا کنین خیلی محتاج دعاس دعا کنین دلش آروم شه..مرضی خیلی برات ناراحت شدم نمیدونم چی بگم خدا خودش کمکت کنه

امروز سالروز فوت دختر عزیزمه، عزیز دل مادر میدونم الا دیگه بزرگ شدی و خانوم موهاتم حتما کلی بلند شده همه عاشق موهات شدن حتی تو بیمارستان به مو خوشگل معروف بودی موی مشکی بلند همه همه پرستاران عاشقت بودن هم از خوشگلی و از خوش خنده بودن همه رو جذب خودت کردی با وجو د اون مریضی سخت همیشه خنده رو بودی،دلم خیلی برات تنگ شده غزل مهربونم عزیز دلم همیشه میام سر مزارت و باهات کلی حرف میزنم آخرین  باری که اومدیم 10 روز پیش 5 شنبه هفته قبل بود که ازت خواستم از خدا برام یه فرشته مث خودت از نوع سالمش بخوای و خدا در حقمون لطف کردو جواب مارو  و دقیقا در سالروز آسمانی شدن شما دادو میدونم الان شماهم کلی خوشحالی برای این خبر خوب،دختر عزیزم هیچ وقت اون لحظه آسمانی شدنت یادم نمیره که بابای چکار میکرد برای پر پر شدنت کل صورتش به خاطر رفتنت  زخم کرد ..غزل مهربونم از خدا بخوا این تو دلی مامان سالم سالم باشه که هم شما خوشحال بشی هم ما ،غزل عزیزدل مامان و بابای ،دلمون کلی برات تنگ شده برای صورت ماه و معصومت دوباره مث همیشه بعضی موقعه ها به خوابم بیا..

قربون حکمت خدا برم دقیقا تو همین روز فرشته ام رو ازم گرفت بعد دو سه سال باز تو همین روز یه فرشته بهم هدیه داد خدایا راضیم به رضایت هر چه خیر و صلاحه جلو راهم قرار بده و این راه پایان خوشی داشته باشه

خبری آمد خبری در راه است

4 روز پریودم عقب افتاده بود بی بی چک زدم منفی بودو فقط یه خط نشون داد بعد دوساعت ی هاله کم رنگ خیلی کم رنگ  هااا نشون دادن امیدوار شدم و خوشحال میدونستم حتما خبری  که همسری برگشت رفتیم آزمایشگاه، آزمایش دادم عدد بتا 296 بود که نشون دکتر دادم گفت مثبت ولی باید بعد 24 ساعت دوباره تکرار بشه،ولی مطمئنم باردارم و نیازی به تکرار نیست حالا هم برای خیال راحتی فردا بازم میرم تکرار میکنم آزمایش رو..

خدایا ازت بینهایت سپاس گذارم خدای مهربانی ها تو بزرگترین و رحمان ترینی هزاربار شکرت ،خدا یا این دفعه بهم ببخشش به امام رضا قسمت میدم این دفعه دیگه بچه ام سالم باشه و دلم دیگه شکسته نشه و بتونم اون لباس های نوزادی که مادرم از مکه و کربلا آورده بتونم تنش کنم ...خدایا بازم ازت ممنون دعا کی و کدام یکی از دوستام بود که در حقم مستجاب شد،دعای دخترم نازم بود که هر وقت میرم سر مزارش ازش خواستم که از پیش خدای مهربانی ها برام یه نی نی سالم بفرسته یا دعای دخترعموی عزیزم که بعد 18 سال یه هفته پیش رفت مشهد و جلو ضریح امام رضا(ع) بهم زنگ زد و گفت هر چی از امام رضا(ع) میخواهی بهش بگو،یا دعای زینب بود که تازگی مسافر  کربلا بود که دعاگوم بودیا دعای سمیه که سه روز پیش زایمان طبیعی داشت و کلی دعام کرد یا دعای فاطی زن همسایه که هفته پیش زایمان کرد که بهش تبریک گفتم در جواب گفت انشالله قسمت خودت،یا دعای دوستام تو گروه مامانا که بعضیاشون صاحب بچه هستن و بعضیشان باردار یا دعای دوستان گروه حیات خلوت که بیشترشان منتظر مادر شدنن یا دعای دوستای مجازی که همیشه به وبم سر میزنن و منتظر خبر بارداری من بودن و دعای دوستان خاموش!!یا دعا ثنا که چند روز پیش رفته بود قم حرم کلی دعام کرده بود،شایدم دعای مادرم و مادرشوهرم بوده که همیشه دعا گون هستن،...

جز منو همسری خبرکسی خبر نداره همون لحظه همسری خواست دم در آزمایشگاه به مادرش زنگ بزنه  من نذاشتم ،گفت دوست دارم زودتر بهشون بگم که خوشحال بشن گفتم بذار دوباره آزمایش و تکرار کنیم بعد خبرشو میدیم

دیشب بعد سه روز از خونه جاریم برگشتیم محیا دخترش اولش بغض کرد بعد اینقد گریه کرد گفت نباید برین اینقدم شیرین شده ماشالله اینقد حرف میزنه به همسری میگه عمو وحید جون به من میگه پسا خخخخ البته خودم یادش دادم که به اسم صدام بزنه ، دوس دارم به اسم صدام بزنه تا زن عمو!به همه چی میگه جون رفته بود بیرون یه هاپو دیده بود گفته بود هاپو جووون خخخخخ

فردا قراره با خواهر شوهرم و جاریم اینا بریم تفریح ریجاب یه منطقه سردسیر تو کرمانشاه،البته فعلا قطعی نشده که ما بریم ولی به احتمال زیاد بریم..