دیشب برگشتیم خونه دلم برای خونه خودم تنگ شده بود دیگه به همسری هم گفتم تا دو ماه دیگه جایی نمیریم حالا قول دادیم ببینیم تحمل میاریم،آخه هر هفته میریم خونه مادرشوهرم یا مادر خودم،به قول یکی از دوستان آشپزی یادم رفته خخخخ باور کنید امروز حوصله غذا درست کردن نداشتم پیش خودم گفتم کاش همسری اداره غذا بخوره بعدش همسری زنگ زد گفت امروز دیر میام و اداره ناهار خوردم گفتم کاش یه چیز خوب از خدا میخواستم..

نظرات 8 + ارسال نظر
محجوب بانو جمعه 15 مرداد 1395 ساعت 02:59 http://booyehbehesht.niniweblog.com

خخخخخخخ

معصوم چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت 09:45 http://formyhoney.blogfa.com

من از کیش اومدم تا یک هفته غذا نمیپختم همش این ور اون ور بودم ، همسر میگفت آشپزخونمون تعطیله خخخخ

مهدیا سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 17:49 http://mahdia.blogsky.com

اینه که می گن همیشه باید چیز های خوب خواست.ولی همین هم خوب بود.این غذا درست کردن خیلی خسته کننده اس.

واقعا همین طوره،خیلی بد من همیشه تو اینم که چی برای ناهار و شام درست کنم

ماجراهای خونه یک بانو پاییزی سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 10:30

سلام خواهری من
حالت چطوره تنبل خانم؟
اره واقعا هیچ جا خونه خود آدم نمیشه هیچ جا
روزگارت همیشه خوش بانوی خوبیها

سلام عزیزم
ای گفتی یه مدت خونه نباشم واقعا تنبل میشم الان دیگه حسابی زرنگ شدم

به قول دوستم الان اگه پول میخواستیم اشغال از اسمون میریخت
مهمونی رفتن دوست دارم

من که هر وقت پول خواستم خدا نداده
منم خیلی دوس دارم بعضی موقعه ها لازمه

مریم دوشنبه 11 مرداد 1395 ساعت 19:29 http://taranom9696.blogfa.com

وای گفتی پریسا هیچ کجای دنیا خونه خود آدم نمیشه منم جاهای دیگه طاقتم نمیشه .

واقعا همین طوره

الهه دوشنبه 11 مرداد 1395 ساعت 09:09 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی فردا اپم اجی تونستی سر بزن اجی

سلام عزیزم
حتما سر میزنم

مامان یک فرشته یکشنبه 10 مرداد 1395 ساعت 21:59 http://parvazeyekfereshte.niniweblog.com

مرادای کوچیک رو خدا زود میده

ای گفتی واقعاا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.