دیشب برگشتیم خونه دلم برای خونه خودم تنگ شده بود دیگه به همسری هم گفتم تا دو ماه دیگه جایی نمیریم حالا قول دادیم ببینیم تحمل میاریم،آخه هر هفته میریم خونه مادرشوهرم یا مادر خودم،به قول یکی از دوستان آشپزی یادم رفته خخخخ باور کنید امروز حوصله غذا درست کردن نداشتم پیش خودم گفتم کاش همسری اداره غذا بخوره بعدش همسری زنگ زد گفت امروز دیر میام و اداره ناهار خوردم گفتم کاش یه چیز خوب از خدا میخواستم..
خخخخخخخ
من از کیش اومدم تا یک هفته غذا نمیپختم همش این ور اون ور بودم ، همسر میگفت آشپزخونمون تعطیله خخخخ
اینه که می گن همیشه باید چیز های خوب خواست.ولی همین هم خوب بود.این غذا درست کردن خیلی خسته کننده اس.
واقعا همین طوره،خیلی بد من همیشه تو اینم که چی برای ناهار و شام درست کنم
سلام خواهری من
حالت چطوره تنبل خانم؟
اره واقعا هیچ جا خونه خود آدم نمیشه هیچ جا
روزگارت همیشه خوش بانوی خوبیها
سلام عزیزم
ای گفتی یه مدت خونه نباشم واقعا تنبل میشم الان دیگه حسابی زرنگ شدم
به قول دوستم الان اگه پول میخواستیم اشغال از اسمون میریخت
مهمونی رفتن دوست دارم
من که هر وقت پول خواستم خدا نداده
منم خیلی دوس دارم بعضی موقعه ها لازمه
وای گفتی پریسا هیچ کجای دنیا خونه خود آدم نمیشه منم جاهای دیگه طاقتم نمیشه .
واقعا همین طوره
سلام اجی خوبی فردا اپم اجی تونستی سر بزن اجی
سلام عزیزم
حتما سر میزنم
مرادای کوچیک رو خدا زود میده
ای گفتی واقعاا