یکی از عموهای پدرم خیلی سنش بالا شاید صدسالش باشه دیگه بنده خدا ناتوانیه(تقریبا آلزایمرگرفته. و از این جریان بی خبره)،پسراش سر یه موضوعی با پدر بحثشون شده و قطع رابطه باهمون کردن و باهمدیگه اصلا حرف نمیزنیم و قهریم ما خانوادگی همگی دوست داریم باهم دوستی کنیم منتهی اونا دوست ندارن چند شب تاحالا خواب دیدم که تو خواب رفتیم خونه شون و اوناهم اومد خونه ما و باهم حرف زدیم و دوستی کردیم خیلی دوست دارم باهمون حرف بزنن و مث سابق بشیم انءشالله که همین طورم بشه

امروز عصر قراره برم یکی از دوستای مجازیم و ببینم خیلی خوشحالم، قراره برم دانشگاه ببینمش خدا کنه غروب بارون نیاد و هوا مث دیروز سر نشه


نظرات 5 + ارسال نظر
پریسا جمعه 27 فروردین 1395 ساعت 21:16 http://baft18.blogfa.com/

مهدیا پنج‌شنبه 26 فروردین 1395 ساعت 14:52 http://mahdia.blogsky.com

امیدوارم خوابت تعبیر بشه و طوری بشه کدورت ها از بین بره.

سما پنج‌شنبه 26 فروردین 1395 ساعت 00:36 http://www.zendegiyaniin.blogfa.com

الهه چهارشنبه 25 فروردین 1395 ساعت 13:50

سلام اجی خوبی ان شاءالله که دوباره با هم حرف میزنید و اشتی میکنید ان شاءالله اجی امیدوارم که امروزم بارون نیاد و بتونی دوستتو ببینی

فاطی چهارشنبه 25 فروردین 1395 ساعت 13:25 http://mohammad-fatemeh.blogfa.com

این ادرس جدیدمه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.