دیروز غروب بعد از 9 روز مهمونی بالاخره برگشتم خونمون واقعا هیچ جا خونه خود آدم نمیشه،5شنبه هفته گذشته رفتم خونه داداشم آخه زن داداشم تازه بچه اش اومده دنیا یه هفته ای رفتم کمکش کنم و همسری جونم رو تنها گذاشتم و کلی دلم براش تنگ شده بود..روز 5 شنبه غروب همسری اومد خونه داداش دنبالم و باهم رفتیم خونه مادرشوهرم ظهر تاسوعا خونه خواهری گوسفند نذر داشتن غروب تاسوعا هم مادرشوهرم غذا نذر داشتن،عاشورا رفتیم تو هیئت و به دنبال زنجیر زنان رفتیم قبرستان بالاخره دوسال تمام شد و من اجازه داشتم برم سر قبر دختر ده ماهه ام و جگر گوشه ام(غزل) حال عجیبی داشتم همینی که وارد مزار شدم اشک امونم رو برید و زارو زار گریه کردم مادرم،مادرشوهرم،خواهر شوهرام خواهرزاده های وحید... همه اونجا بودبعد از مدتی هم همسری هم اومد بعد مادرشوهرم دیگه از جام بلندم کرد و اجازه نداد سر قبرش بمونم دیگه از این بعد هر وقت برم خونه مادرشوهرم اول میریم سر مزار جگر گوشه ام....اینقده بدم اومد از اونای که اومدن به جگر گوشه ده ماهه ام فاتحه زدن این نوزاد من معصومه و نیازی به فاتحه نداره....دیشب همسری بهم گفت چرا اینقده گریه کردی وبعدش گفت خوب کردی که اومدی...خدایاهزار مرتبه شکرت به خاطر همسر مهربان و خوش قلبی که بهم دادی


نظرات 8 + ارسال نظر
زیرسقف خونمون شنبه 9 آبان 1394 ساعت 00:56 http://khano0mkhone72.blogsky.com

خیلی با این پستت اشک ریختم آجی،مادرم و میدونم تو چی کشیدی فقط از خدا برات صبر میخوام و بعدش ی نی نی سالم
به حق خوبانش که بهت نی نی سالم میده

ناناز و آراد پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 13:26

گلم همیشه ب مسافرت
خدا دختر کوچولوتو رحمت کنه
چرا دوسال نمیذاشتن بری سر خاکش؟؟

زینب (مسافرکربلا) پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 00:10

پریساجونم ناراحت نشو به فاتحه که شکی نیست نیازی نداره اما اونا به صورت هدیه های مختلف بهش میرسه کسی هم از هدیه ناراحت نمیشه که ...
خوشحال شدم که بلاخره میذارن راحت بری سرمزار نی نی گلیت انشالله همین روزا خدا یه سالمشو بهت بده

بهامین سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 07:48 http://notbookman.blogsky.com

سلام عزیزم
نبینم گریه کنی ها
خوبی دوستم؟؟؟

marzi دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 13:03

سلام عزیزم. رسیدن به خیر.
چرا بعد دو سال؟؟؟
مگه نمیذاشتن بری سر مزارش؟

خوشبحالت که میدونی مزار بچه ات کجاست.
بچه های منو بیمارستان خاک کرد. اصلا نمیدونم واقعا خاکشون کردن؟!

نااناا دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 11:06 http://naanaa91.blogsky.com/

الهی.....عزیزم.....
من درجریانش نبودم....خیلی ناراحت شدم......
چرا دوسال نرفتی؟
انشالله خدا بهت یه نی نی سالم بده عزیز دلم

آزاده دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 09:12 http://maman-ayandeh.blogsky.com

عزیزمکلی ناراحت شدم. اصلا نمیدونستم نی نی داشتی. ایشالا همیشه لبت خندون باشه.

الناز یکشنبه 3 آبان 1394 ساعت 22:33 http://http://bidadeeshgh.blogsky.com

الهی عزیزم...فداتشم...فرشته ناز و کوچولوت رفته پیش خدا. چرا از دنیا رفت؟
حتما حکمتی بوده پریساجونم قربونت برم چقد سختی کشیدی.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.