همسر جونم 6 آذر به سلامتی از مشهد برگشت 4 روز مرخصی داشت فرصت رو غنیمت شمردیم وشنبه  راهی ولایت شدیم و رفتیم خونه مادرشوهر یه روز اونجا بودیم بعد رفتیم خونه پدرم اینا  بعد کلی دلم هوای شد که بریم (پسر کماندار )ی امام زاده ای هست تو ولایت که خیلی مراد دهندس خیلی ها بچه دار نشدن رفتن اونجا مُراد گرفتن  و الان بچه دارن. من،مادرشوهر، خواهر شوهر،خواهرم و زن برادرم رفتیم  زیارت مادرشوهرم از پارچه سبز متبرک اونجا بست به کمرم که بهم بچه سالم بده  

روز یکشنبه کلی برف اومد کاملا هوا زمستانی شده پری شب کرمانشاه سردترین شهر ایران بود،وحشتناک سرد بود اصلا عجیب بود

چند روزه هستم خونه داداشم چهار روزه همسر جونم عزیز دلم رفته مشهد انشالله به امید خدای بزرگ روز جمعه برمیگرده دلم حسابی براش تنگ شده..پنج شنبه صبح رفتم آرایشگاه موهامو مش زیتونی کردم اینقده خوشگل شده موهام(اعتماد به نفس منو داشته باشین)روز جمعه همراه داداش و زن داداش و بچه هاش رفتیم خونه عموم خیلی خوش گذشت نزدیک یه سالی بود که نرفته بودم خونشون.دیروز رفتم آمنه دوستم رو بعد ده سال دیدم همون آمنه ده سال پیشه اصلا عوض نشده بعدشم همون خلی و دیوانگی  دوران دبیرستان رو داشت یادش بخیر به قول خودش تو مدرسه نَرِ تو بچه ها بود خخخخخ امروزم قرار بود برم پیش سمیرا که دیگه زن داداش غذای نذری داشت و کمکش کردم فردا یا پس فردا میرم..آیسا کوچولو حسابی خوردنی شده بعضی وقتام میخنده الهی فداش بشم


امروز هم خوشحالم هم ناراحت خوشحال از اینکه میخوام برای اولین بار موهامو مش کنم همیشه رنگ زدم ولی تاحالا مش نکردم ناراحتم از این که همسری فردا میخواد بره دوره مشهد البته سعادت میخواد مشهد رفتن هاااا ولی من دلم تنگ میشه ده روز همسر جونمو نبینم انشالله به سلامت بره و برگرده سفرش بی خطر باشه،امروز بعدظهر با همسری میریم خونه داداش من دیگه میمونم خونه داداش تا همسری برگرده به سلامتی ،تو این ده روز. کلی برنامه دارم میخوام موهامو مش کنم،برم یکی از دوستای دوران دبیرستانمو ببینم برم خونه عموم و.....

دیروز با جاری و خواهر شوهرم رفتیم خواستگاری واسه خواهرزاده وحید ،دختره خدایی خوشگل بود فقط دماغش عملی بود که خواهر شوهر از دماغش ایراد گرفت و گفت که که دماغش دیگه خیلی سر بالایه...خیلی ایراد میگیره خیلییییی به نظر من شکل و قیافه تا یه حدی مهمه،مهم اخلاق و خانواده س.امروز همسر جونم دیر میاد خونه از سر کار میره فوتبال 6 میاد...28 همین ماهم یه هفته واسه دوره میره مشهد به احتمال زیاد خوش به سعادت همسر مهربونم ،منم میرم خونه داداش دلم واسه برادزاده هام تنگ شده خصوصا آیسا کوچولوی دو ماه الهی فداش بشم..


هوا خیلی سرد شده حتی بعضی شهرا زنجان،مشهد.... برف اومده شنیدم امسال سال سرد و  پر برف و بورانیه خدا رحم کنه.جمعه هفته گذشته ولایت ما سیل شدیدی اومده بود فیلمش رو دیدم وحشتناک بود خدایا کمک کن از شر بلاهای طبیعی در امان باشیم...شنبه شب تولد 1 سالگی محیا برادرزاده وحید بود خیلی خوش گذشت این وروجک بداخلاق شده بود و همش گریه میکرد و بهانه میگرفت دیروز رفتم دکتر زنان خداروشکر مشکلی نداشتم...منو وحید جون سریال کیمیا رو خیلی دوست داریم و هر شب این سریال رو دنبال میکنیم