صبح روز جمعه ساعت 5 و نیم صبح راهی ولایت شدیم چون قرار بود همسری با پدرشوهرم برن سم پاشی به این خاطر صبح زود رفتیم ،تا رسیدیم خونه پدرشوهرم همسر اینا رفتن سم پاشی ساعت 10 برگشتن خونه ،خواهر شوهر سومم خونه پدرشوهرم برای ناهار دعوت کرده بود دیگه ماهم باهاشون رفتیم خوش گذشت خداروشکر..خواهرشوهر مجردم خدایی خیلی احترامم و میگیره وقتی میرم خونه پدرشوهرم نمیزاره دست به سیاه و سفید بزنم مادرشوهرم صدبرابر اون بیشتر خدای بگم، احترامشان به این خاطره که من احترام همسری و زیاد میگیرم و عاشقشم چون برام بهترین و عزیزترین ..غروبم. جمعه که از خونه خواهر شوهرم برگشتیم رفتیم خونه پدرم اینا و دیشبم برگشتیم خونه خودمون...هوا باز دوباره گردو خاک شده باز تابستان شروع شد و گردوخاک باز
سلام
خیلی خوبه روزمرگیتون رو مینویسین:)
منتظرتون هستم تشریف بیارین وبم
سلام اجی خوبی خسته نباشی اجی فردا میخوام اپ کنم خوشحال میشم بهم سر بزنی اجی البته هر وقت تونستی سر بزن اجی من هم فردا پست میزارم هم ۲۶ که پست هارو چرکنویس گذاشتم
اسمتو میذاری پری ددری
شما یدونه ای حق دارن عاشقت باشن
سلام عزیزم
همیشه شاد باشی
سلام عزیزم
همیشه به خوشی و گردش و مهمونی
سلام اجی خوبی ؟ وبت خیلی قشنگه دعا میکنم انشالله خدا یه نی نی ناز و سالم بهتون بده خیلی زود ، امیدوارم خوشبخت باشین همیشه .. لینکتون کردم اگه دوست داشتی لینکم کن و بهم سر بزن
خوش گذشته حسابی
پریسا من همیشه بهت سر می زنم ولی کامنت خیلی نمی ذارم .وقتی جواب نمی دی احساس می کنم خوب با کی دارم حرف می زنم؟
سلام پریسا جونم
خوش به حالت چقد خوش میگذره بهت ...گفتی سم پاشی یاد میوه های رو درخت افتادم چه حالی میده خوردن میوه از رو شاخه درخت :)هوا هم که میگی هنوز خنکه و عالی ...
عزیز دلم ماه رمضان نزدیکه تو غروبا و سحرهای قشنگش التماس دعا دارم
سلام عزیزم.
خوش بگذره همیشه.
سلام اجی خوبی خسته نباشی خدا سایه همسر و خانواده اشو برات حفظ کنه اجی