سه شنبه خواهر شوهر کوچیکه همراه همسر و پسرش برای شام اومدن خونمون موقعه شام خوردن کلی از دستپختم تعریف کردن و من بسی خوشحال شدن دیروز یکی از خواهر شوهرام گفت مریم گفته رفتیم خونشون یه شام خوشمزه ای درست کرده ودستورش رو خواست  باز تعریف از دسپختم و من بسی خوشحال....عصر چهارشنبه رفتیم روستا دیگه تا رسیدم شب شد ساعت 7 ونیم رسیدم شب برای مسواک زدن رفتیم تو حیاط عجب آسمان پر ستاره ای آدم محوش میشد هواهم زیاد سرد نبود هااا صبح که از خواب پا شدیم از پنجره بیرون رو نگاه کردیم دیدم کلی برف اومده و همون لحظه هم داشت برف میبارید خیلی رویایی بود کوه هارو همه برف گرفته بود روستا باشی و برف بباره عالیه از پشت پنجره که نگاه میکردی کوه ها معلوم بود ،شب اصلا آسمان یه لکه ابر هم نداشت چهار، 5ساعت بعد برف بباره جالب بود عزمت خدا رو ،خدا بخواد هر اتفاقی میفته دیگه برادرشوهر اینام قرار بود بیان به خاطر برف نیومد چون قرار بود گوسفند قربانی کنن دیگه حیاط خونه هم برف بود و خیس دیگه گفتن فرداش میان ...دیروز صبح هوا وحشتناک مه بود یعنی  دقیقا مث جنگلهای تو فیلم ها بود عکسشو گرفتم حیف بلد نیست بذارم ببینین مه تا ساعت 11 ادامه داشت همینی که مه رفت هوا آفتابی شد عالی عالی. کاملا پوست صورتم جلو آفتاب. سوخت دیگه برادرشوهرایناهم اومد گوسفند رو سر بریدن. بچه جاریم یه سال و چهارماهشه کله گوسفند رو دید میگفتی به به آی اصلا نمیترسیدم برام جالب بود کله گوسفند یه جوری چندش آورده اون اصلا نمیترسید بعدشم ناهار کباب زدیم به بدن جای همگی خالی...راستی اینم بگم پری شب خواب دیدم بی بی چک زدم مثبت بود تو خواب اینقد خوشحال شدم زودی از خواب بیدار شدم مادرشوهرم بهم گفت زودتر بچه بیار تا خواستم جوابش رو بدم همسری جونم گفت ما تا دو سال دیگه بچه نمیخوایم کیف کردم برای همسرم برای جوابش منم الکی گفتم من خودم بچه دوست دارم ولی وحید دوست نداره که تا تابستان قانعش میکنم خخخخ امروز ظهر ساعت چهار از طرف اداره همسری دعوتمون کردن به احتمال زیاد کادوی که قبلا گفتم رو قراره بهم بدن خیلی خوشحالم

بعد نوشت:دیروز جایزه همون مسابقه ای که گفتم کتاب دختر شینا بود رو گرفتم. . غروب که همسری از سر کار اومد بهم گفت چشماتو ببند تا یه چی بهت بدم چشمامو باز کردم دیدم فیلم شهرزاد برام اومد.. همسر عزیز تر از جانم دوستت دارم و انءشالله همیشه سایه ت بالا سرم باشه.. 

بعد نوشت:http://s7.picofile.com/file/8238778900/DSC_1842.jpg

http://s6.picofile.com/file/8238779434/DSC_1843.jpg

http://s7.picofile.com/file/8238778350/DSC_1844.jpg

اینم عکس های مه 

نظرات 13 + ارسال نظر
لیلا دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 20:06

وااااای عکس دوم چقدر قشنگه. انگار درخت پریده تو آغوش اون درخت. عشقولانست. دستاشونم باز کردم بروی هم

elnaz چهارشنبه 28 بهمن 1394 ساعت 12:22 http://elnaz2502.mihanblog.com

سلام عزیزم خوبی؟
اکشال نداره پیش میاد...
عزیزم منم عاشق روستا و هواشم..اما واسه ما دوره...

منم از قربونی کردن میترسم اصلا جلو نمیرم...شاید بچه اس و حالیش نمیشه
نوشه جونتون عزیزم..ماشالله کدبانویی

ماریا چهارشنبه 28 بهمن 1394 ساعت 11:43

سلام عزیزممم
به به برف.... حتما کلی بهتون خوش گذشته
همسرت خیلی خوبه... ایشالله همیشه کنار هم خوشبخت باشین
جایزتم مبارک باشه

ای ول خانم کدبانوووو.... واجب شد بیام از دست پختت فیض ببرم

دلارام سه‌شنبه 27 بهمن 1394 ساعت 00:15

مه دوست دارم
کباب هم ایضا

پریسا دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 19:29 http://baft18.blogfa.com/

سلام پس حسابی خوش گذشته ها من که عاشق روستام البته فقط واسه تفریح نه زندگی خونه مادر بزرگم روستاش کیف میکنم میرم اونجا انش الله که همیشه دلتون شاد باشه

معصوم دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 13:33

عزیز دلم انشاله به حق فاطمه زهرا دامنت زودی دوباره سبز شه

سوری دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 13:21 http://dokhtarin.blogsky.com

سلام خوبی چه عکسهایی مثل این صحنه های موخوف مه تو فیلمهای وحشتناکه...افرین خوب به تصویر کشیدی

زینب(مسافرکربلا) دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 00:13

سلام پریسا جون
به به میبینم که حسابی خوش گذشته خوش به حالت چه لذتی بردیچقد دلم برای رفتن به محیط نابی مث روستا تنگ شده :)
انشالله نی نیتون هم میادش به موقع نگران نباش

شیرین یکشنبه 25 بهمن 1394 ساعت 16:04 http://manoyaram.mihanblog.com/

ادرسم اینه عزیزم بیا اینجا

لیلی یکشنبه 25 بهمن 1394 ساعت 09:45 http://www.leili1988.blogfa.com

چه خوب که همسری پشتت هست خدا نگهش داره . عزیزم بابت مادر شوهرتم ناراحت نشو واقعا خیلی از مادر شوهر ها قصدی ندارن فقط و فقط از روی دلسوزی حرفی میزنن گلم خوشحالم که خوش گذشت

بهامین یکشنبه 25 بهمن 1394 ساعت 01:47 http://notbookman.blogsky.com

سلام عزیز دلم
منم دلم برف خواست
به به من مطمئنم دستپختت عالیه عزیزم

مریم شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 18:13

سلام پریسا جون خوشبحالتون برف بازی کردین .
چه کیفی میده از دستپخت آدم تعریف کنن مخصوصا فامیل شوهر اصلن خستگی از تن در میاد .
ان شاء الله نی نی هم به زودی میاد .

الهه شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 14:09

سلام اجی خوبی إ به سلامتی انشاءالله اجی فکر کنم تعبیر خوابت اینکه قراره زودی نی نی بیاد تو دلت اجی
اجی کسی که بگه ما بچه نمیخوایم خدا قهرش میگیره بچه نمیده اجی به همسرت بگو دیگه اینو تو جمع نگه اجی دو سال چه خبره اخه اجی ۱ سال که تحمل کردی باید یه سال دیگه تحمل کنی عجبا
اجی عکسو به ایمیلم بغرست اپلودش میکنم بهت میدم
ممنون و دستت درد نکنه و مرسی و اینا هم نمیخواد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.